Article 8
به نام حضرت عشق با سلام در روز مبعث حضرت رسول شروع به کارم را اعلام می کنم به عنوان اولین غزل آخرین غزل مردی را برایتان می نویسم که هر چه در شعر و عشق دارم از اوستفرود آمدم از بهشتت درین باغ ویران...
View ArticleArticle 7
با سلام خدمت دوستان عزیزبه عنوان اولین غزل آخرین غزلم را بخوانید ،منتظر نظرات شما دوستان هستم ای تو که با رقصیدنت دل میبری از من اصلا بگو دل را به بوسه می خری از من ؟زیباییم چون یوسف است اما زلیخا جان...
View ArticleArticle 6
تولدت مبارک ستاره ها را فوت ماه را تقسیم کن راستی چند ساله شدی ؟چرا از آمدن او خبر نمی آید ؟و انتظار قریبش به سر نمی آید؟چه راه طول و درازی است بین بنده و او مسافر غزلم از سفر نمی آید تو گفته ای که...
View ArticleArticle 5
با سلام خدمت تمامی دوستان عزیز لطفا وقتی این غزل را خواندید نظر بدهید تو با تمامی دنیا برابری بانو و از تمامی زیبا رخان سری بانو برای دیدن رو یت چقدر در بدرم که می زنم سر خود را به هر دری بانو پَرم...
View ArticleArticle 4
با سلام خدمت دوستان با این غزل من به شما خدمت رسانی میکنم فقط نقدکردن و نظر دادن یادتان نرود سر ،بر ، ندارم شانه هایت جای خوبی است من ماهی ام چشمان تو در یای خوبی است من مو به مو ، هی مو به مو ، هی می...
View ArticleArticle 3
با سلام خدمت عزیزان همراه دو هفته ای به علت فوت پسر خاله ام چیزی ننوشتم از همینجا از هر کس که این پیغام را میخونه خواهش می کنم که فاتحه ای برای آن تازه گذشته بفرسته با تشکر فراوان . خوب حالا بیایم سر...
View ArticleArticle 2
/**/باسلام خدمت دوستان بعد از مدتها با غزلی در حال و هوای این روزها در خدمتتون هستم لطفا نظر بدهید . حالا دوباره آخرپاییز است، اینجا هوای شهر کمی ابریست. از گریه های تلخ هواپیداست،هق...هق...صدای شهر...
View ArticleArticle 1
با سلام خدمت دوستان خوبم سه سال پیش با دوست عزیزم جناب آقای مهدی جهاندار در انجمن سه شنبه ها یک سال را روی رباعی کار کردیم با اینکه رشته ی اصلی من سرایش غزل است با این حال به کشفهایی در این راه دست...
View ArticleArticle 0
سلام بر دوستانم بعد ازین که شنیدم آقای محمد علی بهمنی در مصاحبه ای با روزنامه ی اعتماد دست به شرح نا گفته هایی عجیب از استاد بزرگ شعر معاصر-ماه تغزل ایران-حسین منزوی زده است در پی پیگیری موضوع شدم......
View ArticleArticle 9
تولدت مبارک ستاره ها را فوت ماه را تقسیم راستی چند ساله شدی ؟ چرا از آمدن او خبر نمی آید ؟ و انتظار قریبش به سر نمی آید؟ چه راه طول و درازی است بین بنده و او مسافر غزلم از سفر نمی آید تو گفته ای که دعا...
View ArticleArticle 8
با سلام خدمت تمامی دوستان عزیز لطفا وقتی این غزل را خواندید نظر بدهید تو با تمامی دنیا برابری بانو و از تمامی زیبا رخان سری بانو برای دیدن رو یت چقدر در بدرم که می زنم سر خود را به هر دری بانو پَرم پُر...
View ArticleArticle 7
با سلام خدمت دوستان با این غزل من به شما خدمت رسانی میکنم فقط نقدکردن و نظر دادن یادتان نرود سر ،بر ، ندارم شانه هایت جای خوبی است من ماهی ام چشمان تو در یای خوبی است من مو به مو ، هی مو به مو ، هی می...
View ArticleArticle 6
با سلام خدمت عزیزان همراه دو هفته ای به علت فوت پسر خاله ام چیزی ننوشتم از همینجا از هر کس که این پیغام را میخونه خواهش می کنم که فاتحه ای برای آن تازه گذشته بفرسته با تشکر فراوان . خوب حالا بیایم سر...
View ArticleArticle 5
/**/ باسلام خدمت دوستان بعد از مدتها با غزلی در حال و هوای این روزها در خدمتتون هستم لطفا نظر بدهید . حالا دوباره آخرپاییز است، اینجا هوای شهر کمی ابریست. از گریه های تلخ هواپیداست،هق...هق...صدای شهر...
View ArticleArticle 4
باسلام خدمت دوستان خوبم سه سال پیش با دوست عزیزم جناب آقای مهدی جهاندار در انجمن سه شنبه ها یک سال را روی رباعی کار کردیم با اینکه رشته ی اصلی من سرایش غزل است با این حال به کشفهایی در این راه دست پیدا...
View ArticleArticle 3
سلام بعد از مدتها دوری سلام علتش رانپرسید که گفتنش ... بایک غزل جدید شروع میکنم حالم عجیب بد شده قرص و دوا بیار خانم دلم گرفته برایم صفا بیار بی فایده است خوردن این قرص های تلخ بابوسه ای برای جنونم شفا...
View ArticleArticle 2
با سلام خدمت دوستان کارهرگز نکرده تقدیم به پیام آور بهار اشکین اگر که عاشقی کنی و جوانی عشق محمد بس است و آل محمد الا که هر گل گلزار جای پای تو باشد تو سو گلی تر از آنی که باغ جای توباشد چقدر بوسه تو...
View ArticleArticle 1
با سلام این هم غزل خداحافظی من نمیدنم کی اتفاق می افته ولی امیدوارم اون روز سر بلند باشم غسلم تمام شد کفنم را بیاورید این آخرین لباس تنم را بیاورید خیری ندیدم از فک و فامیل وآشنا هم صحبتان انجمنم را...
View ArticleArticle 0
سهراب دراین شهر پدرهای زیادی شد کشته به شمشیر پسرهای زیادی من هم ، چو درختی که شکسته است نشستم هی ساخته ام دسته تبرهای زیادی این شهر چه شهریست؟ که تا حرف تبر شد دیدم که شکسته است کمرهای زیادی رفتند خبر...
View Article
More Pages to Explore .....